شب

ساخت وبلاگ
دیشب که دستانم رارهانمیکردی 

حتی وقتی که ازقدم هایت عقب میماندم گاهی

ومی ایستادی که دستم رابگیری وبعدراه راادامه دهیم

دوباره 

امدی

دوباره گرفتی دست هایم را

هوایم شدی ومن راحت نفس میکشیدم

مرد

چقدرخوبه که هستی 

فانوس خیس...
ما را در سایت فانوس خیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masma-14a بازدید : 123 تاريخ : شنبه 31 تير 1396 ساعت: 1:41