ارزش

ساخت وبلاگ
معنای زندگی برای همه ارزشمنداست 

دم وبازدم های همیشه ای که گاه قدرش رانمیدانند.

وان هایی که قدردان لحظه لحظه نفس هایشان تن به زنده ماندن

داده اندهمیشه برایشان کسانی خلق شده اندکه چندین بارتمام

ارزش های خودراکناربگذارندوجهان راباتمام نفس هایی که 

می ایدومیرودرا لعن کنند.

ادم هابلدنیستندخودشان راتنبیه کنند.

مثلاتو

تورابایدتنبیه کردتااینکه خودت راتنبیه کنی که این جرم است

ومجازاتش نابخشودنی است درمحضرخدا

راستش 

راستش مردهاهمیشه دوست دارندخانوم های موردعلاقه شان

که باان هازندگی میکنندهمیشه شادباشند.

همیشه بخندندومردشان راازتنش های بیرونی ارام کنند.

هوم

بگذارهمیشه بخندندمظلوم ترین موجودات جهان.

بگذارباخنده هایشان فاخرارامش درونی شان شوند

درکنارمردشان.

نمیدانم.

دلم اینقدری پرشده ازدنیاکه دیگرمثل قدیم هاهم دوست ندارم

حرف های دلم رابرایت بزنم

اینکه کسی مرامثل تورهای بادکند شایددیگرااصلامهم هم نباشد

اماازدست دادن دوست داشته هایم بازمثل تو

برایم حال خوبی نیست.

صحبت سی سالگی است درتو

این عقلی که رشدیافته بایدیافته هاوبافته هایش راچندسال

های قبل به روی قصه می اورد.

دوست داشتن بی دلیل امکان ناپذیراست

توچرامرادوست داری؟؟؟

دلیل دوست داشتن های من برای توفقط دلیل است 

ومن هنوزچرامنتظرش اثباتش ازطرف تومانده ام؟

حالی که گمان میکنم خیلی دیراست.

خیلی های من باتوهمیشه فرق  دارد.

من نیازی به نیازهای تونداشتم

وتوفکرکردی همیشه کامل ترین انسان روی زمینم 

که تمام خواسته هایم شده که البته شده 

که توفکرکردی همیشه خودم رادرخودم حل میکنم 

نرسیدن هایمان،لبخندهای نزده مان ،کافه نرفتن هایمان

دیدارهای نشده مان را

میخواهی بادلیل نخواستن هایت بگویی مرادوست داشتی؟

اصل قضیه دست توبودنفهمیدی.

بخواهی همه ی قصه راباتمام دلایل های دوست داشتنت 

میدهم به توتاتمامش کنی 

اصلاتمامش کن

قصه راتلخ کن 

برو.

جلوی ایینه بایستبه خودت خیره شو

خدارابه خاطرتمام نعمت هایش شکرکن 

وبرای خودت درچشمان خودت نگاه کن وتکرارکن که 

من مجبوربه اسیربرتبیه هایی که برای خودت رقم زدی

ازقبیل نبودن رفتن واین حرف هانیستم.

امامیدانی هنوزهای پابه پای نبودن هایت مانده ام 

ماندم اماهنوزهم به پایت دریاهاسیلاب کرده ام ازدیدگانم

برای توچه فرقی میکند؟

تودنبال عشق وخوشی خود باش.

بگویی من خوشی ندارم کافرمینامم تورا

واگربگویی بی من خوشی ندیدی ازروزگارناشکرنام مینهمت.

من ازرفتنت نمیترسم.

درروزهای تنهایی کسی رانیافتم غیرازمنتخب هایم که قراراین

دل شدندوهمراه روزهای دردمن.

بنابراین میخواهی بروشایدبانفرهای دیگرخوشبخت شوی 

بتوانی ببینیش ومنتظرامدن هایش نمانی 

قصه رامیخواهی تلخ کنی بکن منت هیچ چیزرانمیتوانی 

برمن بگذاری یاحتی برایم تهمت کارهای انجام نداده رابزنی.

زندگی باتمام قرارهایش ازان توست درکنارازادی ات.

که هرکه مراشناخت مرارهانکرد.

من پشیمان قصه نیستم

وکاری برمبنای پشیمانی انجام نداده ام

هرچندمرارهاهم کنی...

حتی ان موقع به خودم ورفتارهایم هم شکی راه نمیدهم.

امااین حرف های توخداراخوش نمی اید

نامردنمیخوانمت.

اماتواین حرف هاراکه میزنی دوست ندارم سرنوشتم

رابچرخانی دوست ندارم به خاطرخیلی چیزهامنتظرکلمه های

توبمانم 

دلنوشته هایت راهمیشه دوست دارم میدانی

امادوست ندارم ازطرف کسی به بازی گرفته شوم

این راهم میدانی

پس اگرمیدانی برای قصه تکلیف بده برمبنای قرار

خسته ترازانیم که فکرش رامیکنی

دلم گرفته ی تمام سال هاست وانتظاری که

شبیه به بازی است هم حدی دارد

وفکرهایی که بایدبعدازرسیدن محقق شوند

چه میشوداخر؟

چقدرحرف نکفته دارم 

دلم پرازغم هاییست که نمیتوانم هم اینجابگویم

غیرازحضورتو

خودت میدانی

حالاکه بادلیل یابی دلیل رفته ام تودرقصه حرفی ثبت کن

که دراینده بودنمان راکنارهم طالب باشد

اصلامیتوانی اینده راببینی؟ 96/3/31

فانوس خیس...
ما را در سایت فانوس خیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masma-14a بازدید : 131 تاريخ : شنبه 24 تير 1396 ساعت: 13:00