دغدغه

ساخت وبلاگ
همیشه دغدغه ی بیشترزندگی ام هرچیزی است درباره ی ادم ها

درست است که این حرف گفتن ندارداما اماهای زیادی دارد.

که امابایدمجبوری درکنارخیلی هاتن به زندگی دادتاسرپاماند.

خنده هایت راکه دوست ندارند

شادبودنت وحتی موفقیت هایت رادرجهت همین زنده بودنت.

همان هایی که موقع لبخندهای ازته دلت غم رامنتقل روحت میکنندو

موقع غم هایت...

اصلاخداغم هیچ مومنی رامیان این مردم اشکارنسازد.

موقعی که تنهایی تنهاترت میکنند.

موقعی که قدرت دارندضعیفت میکنندوموقعی که غم داری

غمگین ترت

انگارکل فلک علیه ادم که منم برمیخیزدتارفتاراین ادم هابه چشمم

درشت تربه نظربیاید وهیچ کس راتوانا برپاسخ دادن سوال های

اشفته ی ذهنی نمیتوان دید.

نمیدانم .

کش میدانستم نادانسته هایم را.!

من بلدنیستم موقعی که بامن قهرمیکنی وچشمانت راازمن برمیداری

وان طرف روزگارت رانظاره میکنی چه بگویم وچه کاربایدبکنم که

دلت نرم شودودوباره به سمتم بیایی بنویسی

ولبخندراروی لبانم بیافرینی.

که یادقدیم هابخیر.

دریک ان بودنم رابه خودم سوال میکندوحتی پشیمانی

راهم القاءمیکنندبه ذهن فردی که حس های عاشقانه اش

اشک رادرچشمانش نمایان میکندهنوزوحرفی ازان نمیزند.

من نه تو ونه بقیه رامجبوربه کاری نمیکنمحتی خودم را.

که حضورجبردرزندگی من گاه گناه است.

اصلااین نوشته هاهم چه فایده ؟!

تودلت نرم میشودمگر؟

رفتن های تودرمقایسه باامدن های من چه قدرطول میکشد؟

من میگویم ادم بایدبایدبه گونه ای نفع طلب باشدکه نفعش به

دیگری هم برسد.

تواینگونه ای؟

نفع طلبی های توبعدازرفتن هایم نماکردقشنگ جلوی چشمم است

زیبایی خواسته هایت.

توبودنت زیباترین اتفاق زندگی من بود.

هست.

نمیدانم گاه به این فکرمیکنم که میخواهی مرادرهمان جایی که

به دست اوردی درهمانجاهم جاگذاری وبروی برای همیشه.

اماچه چیزتوراتاالان بامن نگه داشته بود که نرفتی؟؟

نامه که تاریخ وصول جوابش گذشت وهمه چیزازبرای توتمام شد

من تمام شدم دیگرچه چیزماند ازعشقی که نام منوتورابخواند؟

دعامیکنی من درتوتمام شوم که اینگونه دلت میخواهدبروی؟

اصلامگرمیشودادمی که دیگری رادوست داشته باشدواینقدرزیادباشد

همین علاقه حتی یک بارهم که شده به دنبالش برای دیدنش

ازنزدیک تلاش نکند؟

چه بایدبرخودم پاسخ دهم؟

باچه چیزکناربیایم؟!

چه بگویم اصلا؟

مگرمیتوان به دل نازک توچیزی گفت؟!

مردم درگیررای انداختن به خواسته های خودشان هستند

من مینویسم عشق وداخل صندوق می اندازم.

که کسی نمیداندونمیبیندکه عشقی که نوشتم یعنی چه؟!

اگرمیخواهی برای همیشه بروی برای من نصف بودنت رانشان نده

من برایت مثل همیشه ارزوی بهترین هارادارمودراینده هم همینطور

خواهدبودبنابراین حدوسط روزگارت رابه رخ من نکش.

یابگوبرای همیشه مال منی یانیستی.

ومن میدانم اگربگویی مال من نیستی درهوای خودم

بازبرایت مینویسم بازکلمه هایم راپاک میکنم ودوباره برایت مینویسم.

تورادراین نقطه نقطه خط های دفترم رقم میزنم

دلتنگ دل پرازتومیشوم وبرای خودم میگویم من که عاشقم هنوز...!

من حدوسط رادوست ندارم

وامیدوارمهیچ وقت مجبورنشوی که برای سرپاماندنت برخلاف

میل درونت بامن باشی.

فانوس خیس...
ما را در سایت فانوس خیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masma-14a بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 13:27