گاه گاه گاه اصلاگاهی....

ساخت وبلاگ
گاهی عقل درمسیرعشق کم که می اوردمیگویدبرو

بروتاازدست نبودن وبودن هایت خلاص شوم

بروتاادم های جدیدی بهترازتورواتجربه کنم 

اصلادلت که شکست حقت است بگذاربه حساب تمام نبودن و

رفتن هایت که برای من دلیل نداشت.بگذاربه حساب تمام

 بدبیاری های زندگیم که توخواستی!

این حرف هاراکه میشنوی ومیبینی که عشق دیرینه ات

نوشته واین حرف هارابرای توزده شک میکنی

به عشق چندساله های اخیر که همیشه دنبال نشانه بودی

وهستی

اما اومگرچه میداندازمن که نمیداند.!

حتی یک یادش بخیرهم دیگربربودنش نمیگویی 

حتی...

انگار...

اصلابودچکارهاکه برای من کرده بود ونمیتوان

ان هاراجبران کرد...هه!نامش شدعشق اماشورش درامد

سرقرارهای دروغین دلش رابه دلم خوش کرده بود.

ومن بازیچه ی هیچکس نیستم.

که چراباشم وقتی همه هستندومن نیستم؟

رفت رفتم برگرددبرمیگردم اما

اماهزاران اما دارد

بازقدرمیایدوخدامیگویدبگوکه قدران چیزهایی که برایت 

دادم راندانستی

میگویم دانستم خودش خیلی چیزهارانفهمیدواینبار

عقلش پاسخ مثبت به من نمیدهدکه برای اوباشم واوبرای من

میدانم که میگویدحق داری

وخداهم برای خودش هزاراماوولی داردقطعاکه

برای من نشان دهد.

خدای عشق.

اماجدی جدی اینبارتن به خوشبختی اش دادم

که انکسی رادوست داشته باشدکه انتخاب خودش است

دست دردستش پارک هاوجاده های تهران رایکی به دوکند

وبرایش شعربخواند

کافه های شهررابرایش زیروروکندوباران رابفهمد

اگرااومیدانست که من برایش چه خواسته هاداشتم

هیچ وقت به خودش اجازه نمیدادکه دل مرابشکند.

هه عقلش.

اصلاچطوراست زین بعدبه تبع عقلش قصه ی به ظاهرتمام 

شده راپیش ببریم خدا.

وتمام گذشته رابه فراموشی سپاریم و.....

چقدرحال لبخندهایش خوب است که میخندد

وبه دوربین لبخندمیزند بی انکه تصوری درذهنش 

بگذرد.

خوشابه حال رفتنش.(خوشابه حال رفتنت)

فانوس خیس...
ما را در سایت فانوس خیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masma-14a بازدید : 123 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 13:27