عشق

دادکشیدن هایم ،ابرازعشقم وحتی نم دیدگانم

امروزبرگشته ام به روزهای اول اشناییمان که توپسری بودی

ساده ودوست داشتنی که به کم ترین دارایی هایت عاشقم

کرده بودی.

ومن ....

همیشه تغییرادم هاراحس میکنم که انقدرحس کردم 

که گاه ازتغییرات خودم غافل شدم

که بایدبرای زنده ماندن خوب غذاخوردخوب نفس کشید

وغم تاان جایی خوردکه زیادی بزرگ نباشدتاازپابیندازد

ادمی را ادمی که داریی اش تنهاسرمایه اش اززندگی 

نگاه به عشق است.

تغییرادم هاراازپامی اندازدوبرای ادم های دیگرشایدنابودشان

کندغیرازخاطره ها...!

زندگی ان چیزکه ساختم ازتوودیگران گاه بایداینگونه نباشد

تاازپانیفتم

گاهیی بایدفراموشت کردگاهی گریست وگاهی به رویت لبخند

زد درست مثل دهه های 50

تنهاشاهکارتواین است بی من باشی ومرابه دستانت نرسانی

اصلانرسان مهم ترین دارایی هانزدمن است.

مهم ترین دیده هاوشنیده ها

بایدامیدبدهم به خودم که دنیایکی دوزنیست که یک روزبگویی

دوستت دارم ودومین روزش به فکرفراموش کردنم باشی.

بایدامیدبدهم که ادم های خوب که هوایم رادارندزیادندو

درتاریکی شب کنارم بامن قدم برمیدارند

وادم های بدبرای دل شکستن من کمند.

عشق زوری نیست درست مثل دوست داشتن.