این تواین قصه

ساخت وبلاگ
محکم به اغوش میگیرمت 

درست مثل سال های اول اشناییمان بارهاوبارها.

وتوسرد.

انقدرسردکه گرمای وجودم ازدستانم رهامیشودموقع

به اغوش کشیدنت.

یامن اشتباه میکنم که هنوزدوست داشتن درمن جریان دارد

یاتو.

شایدمیانه ی تمام رفتن هااشتباه ازمن بودکه

عشق پایداردرمن ماند.

روزهای خوشی باتوداشتم ومیانه اش پربودازروزهای 

سخت باتوبودن.

اما قسم حکم میکندکه غیرتونه کسی بودونه کسی هست.

غیراین اثباتی ندارد.

من ازت زیادخداحافظی هایی کردم که گمان به برگشت

نداشتم حتی.

اماراستش منتظربودم همیشه هزاران بارهم که شده 

بگویی برگرد.

این جمله دنیای من بود.ومن دوستش داشتم حتی اگر

نیامدم تاحال .

اصلانیامدم که نیامدم توحرف های بین من وخدارانمیدانی.

راستش توبروی شایدگریان شوم شایدروزوشبم 

تلخ شود سخت شود.

امامن برایت هیچوقت نمیگویم برگرد.

من بلدنیستم برای برگشتن ادم هاتلاش کنم

حتی این راهم بلدنیستم که جبری راحاکم برزندگی 

شخصی کنم که دوست داردبرود.

انسان هاهمه شان ازاداند وبرای ازادبودن اینجایند.

توهم یک انسان.

پای عشق هم وسط باشد ادمی که میخواهد

مرادوست نداشته باشدرانمیتوان جبر

بردوست داشتن من کرد.

سختی کارت رابه جان میخرم.

ولی گاه شایدخواستی باکارکم تربه من بیندیشی 

یاخودت رااینگونه تسکین دهی.

مرد

عاشقانه نوشتم این کلمه ی سه حرفی راهمیشه.

اماوقتی دیدم فقط مینویسی وعمل نمیکنی

وقتی دیدم ...

راستش من زیادامتحانت کردم همه جوره 

ازبیست سالگیت تاسی سالگیت 

تودرنوشتن هامرادوست داشتی نه درعمل.

یک من حمایتت رامیخواست ان موقعی که اراده کرده ام

ندیدم.

حتی جهت فکرم به جاهایی کشیده شدزمانی که گم 

شوم وبخواهم به توزنگ بزنم

یاجواب ندهی یاقطع کنی یاحتی ...

من تورااینگونه حس کردم فارغ ازتمام تمام مهربانی هایت

فوق العاده بودنت.

اینگونه شدکه درقصه شدی مردقصه ی بی بانو

چون من نتوانستم نامردخطابت کنم.توماندی من رفتم باز.

بانوفقط یک بانوست به اندازه ای که تومیخواهی ازخدا

شایدبیشترازتوبخواهدشایدبیشترازتوبنالد

شایدبیشترازتومحبت را بخواهد به اغوش کشد.

طالب شود

نه سنگ است ونه شنزار.

شایدحتی بیشترازتوشکننده ترباشد.

اماچراازطرف تو؟

عشق برای کسی زوری نبوده ونیست

ودوست داشتن نیزهم.

من برایت همیشه اتفاقاتی رامیخواهم که کمترکسی

دل به این حرفامیدهد شایدازبراورده شدن بترسند.

شایدهمه ی خویش رامهم ترازاین اتفاقات برای توبدانند.

ازجان گذاشتن برای دیگران یعنی این.

یعنی من برای تو.

این عشق است ودرعشق حال وهوای هیچ منتی نیست .

باشدکه عشق نیست.

 

حالااین تو

واین قصه .

مواظب خودت باش

فانوس خیس...
ما را در سایت فانوس خیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masma-14a بازدید : 154 تاريخ : شنبه 26 آبان 1397 ساعت: 17:23